درمورد وقایع ناراحت کننده ی زندگی،علم خالی بهشون،بدون لمس کردن و دیدن واقعیشون از شکنجه ی مواجهه باهاشون کم نمیکنه.
میخواین مثال بزنم؟
از موارد ملایم شروع میکنیم،میریم جلو....
1-اینکه فقط بدونی امتحانات رو خراب کردی کجا،اینکه روز کارنامه نمره هات رو ببینی و بفهمی رفوزه شدی،کجا
2-اینکه فقط بدونی با گفتن یه چیزی فحش میشنوی کجا اینکه تو صورتت فحش بدن کجا
3-اینکه فقط بدونی تو دعوا قراره کتک بخوری کجا،اینکه چونت تو دعوا با مشت بشکنه کجا
4-اینکه فقط بدونی مریضی کجا،اینکه نتیجه ی ازمایشت رو ببینی کجا
5-اینکه فقط بدونی نمونه گیری مغز استخوان درد داره کجا،اینکه سوزن توی استخوانت باشه کجا
6-اینکه فقط بدونی شیمی درمانی سخته کجا،اینکه استفراغ کنی و موهات دونه دونه بریزه کجا
7-اینکه فقط بدونی شوهرت بهت خیانت میکنه کجا،اینکه شوهرت رو با یه زن تو تخت ببینی کجا
8-اینکه فقط بدونی پدر ومادرت میخوان جدا شن کجا،اینکه تو دادگاه برگه طلاق رو جلوت امضا کنن کجا
9-و در اخر...... اینکه فقط بدونی 6 ماه دیگه داری میمیری کجا ،اینکه حضرت عزراییل رو جلوت ببینی کجا
اره.بعضی وقت ها فکر میکنیم از عهده ی یه چیزی برمیام..... چرا؟.....چون میدونیم قراره چی بشه.
ولی امان از موقعی که اون مساله واقعا بشه............
بیا و درستش کن................
پس زیاد احساس پهلوون بودن بهتون دست نده که با رسیدن زمان اون واقعه ممکنه بدجوری موش بشین
نگار
نظرات شما عزیزان: